روزها...

روزها...

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام ان شاءالله خدا بارها زیارت خانه کعبه و حضرت رسول (ص) و ائمه بقیع (ع) را قسمت همه ی ما بکند.
برای خواندان خاطرات سفر حج از مطالب قدیمی تر (پایین تر) شروع کنید.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حرم نبوی» ثبت شده است

اولین تشرف به حرم نبوی (ص)

بالاخره وارد مسیری شدم که همه به سمت قبر حضرت رسول (ص) حرکت می کردند دست و پایم رو گم کرده بودم و اشک از چشمانم سرازیر بود باورش برام شخت بود حس مبهمی تمام وجودم را گرفته بود. داشتم به سمت بهترین و برترین مخلوقات خدا قدم برمی داشتم. باورتان می شود بهترین موجودات عالم.

ستونهای این قسمت از مسجد در قسمتهایی بالایی با رنگ سبز مشخص شده اند و حریم مسجدالنبی در زمان پیامبر رو نشان می دهند. من وارد این حریم شدم. جایی که هزاران سال است مشتاقان زیارت حضرت رسول با هزار امید و آرزو قدم به این مکان گذاشته اند. چه مکان پرارزشی مطمنا اینجا محلی است که همه ائمه ی ما (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) و خود حضرت رسول و ملائکه مقرب الهی، رفت و آمد داشته و دارند. اینجا جایی است که مولایمان امام زمان (عج) به سمت قبر جدش قدم برمی گزارد. خدای بزرگ تو سپاس سپاس بابت این همه کرم و بخشش و عنایت.

ذکر صلوات و السلام علیک یا رسول الله (ص) بر دهانم جاری بود، و همراه با جمعیت به پیش میرفتم. تابلوهایی که محل محراب و منبر حضرت رسول (ص) را نشان می داد سمت چپم دیده می شد.

خدای من! محراب حضرت رسول (ص). یعنی نقطه اتصال زمین به زمان! یعنی محل سجده ی  اشرف انبیا در پیشگاه خداوند!  چه عظمتی دارد این مسجد و محراب و منبر!

و تابلوی که روی آن حدیثی از آن حضرت نوشته شده بود : ما بَینَ بیتی وَمِنْبَری روضةٌ مِنْ ریاضِ الجنّة

یعنی حضرت نبی اکرم فرموده اند بین منبر و خانه ی من باغی از باغهای بهشت است

با وجود نرده ها و مامورین سعودی، ما که در مسیر تشرف به سمت قبر پیامبر بودیم نمی توانستیم وارد این قسمت از مسجد شویم اما افرادی که توی این قسمت بودند می توانستند وارد مسیر ماشوند.

درحالی که نا خداگاه اشک از چشمانم سرازیر بود متوجه شدم چقد به حجره  و محل دفن پیامبر نزدیک شده ام.

از درست از جایی که حجره شروع می شود یک دیوار کوتاه حدود یکی متری به فاصله یک متری از دیوار حجره کشیده اند و پشت این دیوار کوتاه نظامیان سعودی و وهابیون چفیه قرمز قدم بدون توجه به حرمت مکانی که در آن هستند مشغول  قدم زدن، استراحت، دراز کشیدن و نماز و قرآن خواند هستند.

تا جایی که می شد خودم را به سمت حجره کشاندم و مماس با این دیوار کوتاه حرکت می کردم خوشبختانه جمعیت زیاد نبود و به راحتی میشد کنار این دیوار کوتاه حرکت کرد. بالاخره با حجره رسیدم.

خدای بزرک، من از نظر مکانی فقط چند متر با محبوب ترین مخلوق تو فاصله داشتم. با صدایی بلند تر عبارت صل الله علیک یا رسول الله را تکرار می کردم و از لابلای پنجره ی مشبک جلوی حجره دنبال قبر پیامبر می گشتم شبکه های این پنجره ی مشبک پراز گرد وغبار و پرز فرش بود و با توجه به تاریکی درون حجره چیزی دیده نمی شد تا اینکه دقیقا روبروی یک قسمتی از پنجره قرارگرفتم که سوراخی دایره ای شکل با قطر حدود 20سانتی متر در آن تعبیه شده بود. بالاخره اتفاق افتاد و من خودم با چشمان خودم قبر حضرت رسول اکرم (ص) را زیارت کردم. سلام بر توی ای حضرت رسول سلام بر توی ای پاک ترین انسانها سلام بر تو ای رحمت للعالمین سلام .

 با توجه به حرکت جمعیت و البته تذکر مامورین سعودی نمی شد روبروی حجره توقف کرد و ادامه ی حضور این در لحظات و مکان وصف نشدنی ممکن نبود. از روبروی قبر پپامبر (ص) گذشتم و از دربی که بعدا فهمیدم باب البقیع است از قسمت مسقف مسجد النبی بیرون رفتم. شور و هیجان وصف ناپذیری داشتم به سرعت از اولین دربی که ممکن بود دوباره وارد محوطه ی مسقف مسجد شدم و پدرخانمم را پیدا کردم و ایشان را از همان مسیری که خودم رفتته بودم به زیارت پیامبر (ص) بردم . چه لذتی دارد زیارت حضرت محمد (ص) !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۵۰
مدیر