روزها...

روزها...

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام ان شاءالله خدا بارها زیارت خانه کعبه و حضرت رسول (ص) و ائمه بقیع (ع) را قسمت همه ی ما بکند.
برای خواندان خاطرات سفر حج از مطالب قدیمی تر (پایین تر) شروع کنید.

طبقه بندی موضوعی

بقیع یا کربلا!

چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۲۷ ب.ظ

بقیع یا کربلا!

وارد قبرستان بقیع که می شوی غربت حکم فرماست! یک سو قبور ائمه بقیع (ع) و یک سو قبر حضرت ام البنین  و آنسو تر قبر عبداله بن جعفر همسر حضرت زینب (س).

و قبر حضرت زهرا (س) که نمی دانم کجاست ! به سمت حرم رسول الله که می چرخی گنبد سبز نبوی به خوبی پیداست و غربتش عیان تر!

حضرت امام حسن (ع) برادر امام حسین (ع)! همو که مظلومانه به نیرنگ معاویه (پدر یزد) به شهادت رسید و جسد مطهرش تیر باران شد. حضرت ابوالفضل دست به شمشیر برد و امام حسین (ع) مانع شد.

حضرت امام سجاد (ع) فرزند امام حسین (ع)! همو که در واقعه کربلا حضور داشت و مصیبت فراوان دید و به تدبیر خداوند به عنوان بازمانده صلاله مطهر رسول الله (ص) زنده ماند!

حضرت امام محمد باقر (ع) نوه ی  امام حسین (ع)! در واقعه کربلا کودکی بیش نبود. اما بود و همه چیز را دید و شنید. اسارت کشید و نا مهربانی ها دید.  

حضرت امام صادق (ع) که جد بزرگوارشان امام حسین (ع) است! یا روایتی افتادم، که آتش درخانه آن حضرت افتاد. آسیب جدی به کسی وارد نشد اما حضرت به شدت می گریستند! علت را جویا شدند مضمون پاسخ ایشان این بود: در منزل ما آتش افتاد در حالی که من حضور داشتم و دشمن در خانه نبود! با این همه زنان و فرزندان و اهل بیتم وحشت زده و گریان از حجره ای به حجره ی دیگر می دویدند. من برای مصیبت اهل بیت جدم حسین می گریم هنگامی که خیمه هایشان به آتش کشیده شد. مردی نمانده بود که از ایشان دفاع کند و دشمن از هر سو به ایشان تعرض می کرد و ...

حضرت ام البنین (س) مادر حضرت ابوالفضل (ع)! روایت است حضرت ابوالفضل (ع) دوست دارند ایشان را عباس بن علی صدا بزنند. علمدار حسین، شیر مرد کربلا ، سپهسالار لشکر دین و سقای کودکان حسین! وقتی قافله مصیب زده اهل بیت حسین (ع) از شام به مدینه بازگشت حضرت ام البنین در حالیکه  دست کودکی در دستانش بود سراسیمه به استقبال قافله می شتافت! کودک به روایتی فرزندان عباس بن علی (ع) بوده است!  ام البنین یعنی مادر پسران! ام ابنین به قافله که رسید از پسران خود نپرسید. از عباس و جعفرو عثمان و عبداله نپرسید! پرسید: حسینم چه شد؟

عبداله بن جعفر در بین کاروان به دنبال همسر خود می گشت نه اینکه بخواهد احوال دو پسرش را بپرسد او هم می خواست بداند حسین (ع) چه شد اما از کنار حضرت زینب گذشت و او را نشناخت از شدت مصیبتی که کشیده بود.

 یا ام المصائب یا حضرت زینب کبری ! برکدام مصیب تو اشک بریزم! مصیبت جدتت یا پدرت؟ مصیبت مادرت یا برادرت مجتبی؟ و برای کدام مصیبت عاشورا  بگریم ؟ مصبت برادرانت یا فرزندانت؟  و چه می دانیم ما که تو در اسارت و دفاع از ولایت و امامت چه رنجها که نکشیدی یا زینب!

به سمت حرم حضرت رسول می چرخم و  به یاد منادی و خبر رسان قافله می افتم که گریان فریاد می زد: ای مردم مدینه دیگه مدینه نمانید! قتل الحسین عطشانا!‌ و خبر به حرم رسید!  فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَکى قَلْبُهُ الْمَهُولُ، -پس رسول خدا پریشان گردید، و قلبش مضطرب بگریست-

 و وای! چه کشید مادرت حضرت فاطمه زهرا (س)‌ در مصیبت تو حسین جان!

خدایا به مدینه آمدم یا به کربلا! اینجا بین الحرمین نبوی است یا بین الحرمین حسینی! به هر سو نگاه می کنی حسین (ع) و عاشورا آشکار است! این جا همه چیز حسینی است.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

السلام علیک یا عباس بن علی!  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۰۷
مدیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی